حال شما؟؟

سلام گیس گلابتون 

خوبی خاله؟ 

این چند وقته روزهای شلوغی رو گذروندیم ... بابایی چند روزی رو مسافرت بود و مامانی چون تنها بود مهمون خونه ما شد ... خیلی خوش گذشت ... 

هر شب از مامانی خواهش می کردم شما رو با متعلقاتتون بده من تا تو تختم بخوابونمت اما مامانی می خندید و می گفت نمی دمش ... 

مامانی کلی ناراضی بود که هیچ  کدوم از لباساش دیگه قابل استفاده نیست به خاطر همین کلی خرید کردیم ...  

اوایل می گفتم مامانی ات داره زشت می شه اما این روزها کاملا برعکسه و مامانی داره هر روز بهتر و نانازی تر می شه ...  

خیلی دوست دارم خاله ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد