یه خاله شرمنده

سلام قند و نبات 

خوبی؟ 

الهی خاله دورت بگرده، ببخشید این چند روزه انگار به جای بیست و چهار ساعت به چهل و هشت ساعت احتیاج داشتم تا بتونم کارهام رو راست و ریس کنم ... 

ای وای ببخشید یادم نبود شما کوچولویی و بعضی حرفها رو باید ساده تر گفت... منظورم این بود که وقت برای انجام کارهام کم بود ...  

اوضاع مامانی نازت خوبه ... فقط یه کمی بی حوصله است ... که اونم احتمالا طبیعیه  

من هر روز که مامانی رو می بینم می گم زشت شدی ها ... اما هر کی می بینه نظرش بر خلاف نظر منه ... 

خانم دکتر هم به مامانی گفته بود که باید یه آزمایش ‍‍ژنتیک انجام بده اما مامانی موافق نبود ... بنابراین با چند تا دکتر صحبت کرد و دست ‌آخر حاضر نشد آین آزمایش رو انجام بده ... 

مشکل تیروئید هم با یه قرص خدا رو شکر حل شد ... یعنی مامانی شما باید تا به دنیا اومدن شما هر روز یه قرص بخوره ...

نی نی

سلام عزیز خاله  

خوبی جزغل؟ 

نی نی آقای دانیال چند دقیقه پیش به دنیا اومد ... خوش به حالشون ... چشم انتظاریشون تموم شد ... 

امیدوارم روزهای خوبی پیش رو داشته باشن ... 

باز هم منتظر

سلام نفس 

خوبی خاله؟ 

الهی قربونت برم ... یه چند روزی عجیب گرفتار بودم نتونستم برات بنویسم ... ما همچنان در انتظار به سر می بریم ... 

امیدوار بودیم که امشب معلوم بشه شما چی هستی اما خواهری گفت زیاد منتظر نباشید احتمالا چند روز دیگه هم باید صبر کنید ...   

دیروز با مامانی رفته بودیم بیمارستان برای عیادت کسی ... ماشاالله با این که شما داری چهار ماه رو پر می کنی اما شکم مامانی خوب بزرگ شده ... مثلا خواستم همه رو سورپرایز کنم دیدم همه خودشون فهمیدن ...