سیسمونی (3)

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

  

 

 

 

 

 

سیسمونی (2)

 

 

 

 

 

 

 

سیسمونی (1)

 

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شرح کار

سلام خاله 

خوبی؟ 

این چند روزی که گذشت حسابی خوب بود ... 

به مامانی کمک کردم و کل خونه رو تمیز کردیم ... به کوچولو تغییر دکور دادیم ... 

دیروز صبح زود هم با دوستای مامانی رفتیم بهشت زهرا ... (این قسمتش اصلا خوب نبود)  

ظهر هم با مامانی رفتیم آرایشگاه تا موهاش رو براش ببافن و خوشگلش کنن ...

دیشب بعد از شام با مامانی نشسته بودیم و حرکت های بامزه تو رو نگاه می کردیم ... یه لحظه دستم رو گذاشتم رو دل مامانی تا تکون هات رو حس کنم اما توی شیطون ساکت شدی، من هنوز دستم رو برنداشته بودم که بی هوا زیر دستم رو خالی کردی و رفتی یه گوشه دل مامانت قایم شدی ... اینقدر یهویی این کار رو کردی که از ترس جیغ کشیدم ... 

خاله تو خیلی خیلی شیطونی ... خدا به دادمون برسه ... 

انتقام

سلام آتیش پاره خاله 

چطوری؟ 

شنیدم امروز مامان نازت رو خیلی اذیت کردی خاله ..... 

مامانی امروز رفته بود بیمارستان تا کارهای مشاوره جراحی اش رو انجام بده، برای همین هم باید خانم دکتر از شما یه نوار قلب می گرفت ... شما هم با شیطنت ها و ورجه ورجه کردنت ها حسابی از خجالتشون دراومدی و کاری که باید تو نیم ساعت انجام می شد به پنج ساعت کشید ... 

اینم سند شیطنت تو خاله جووون  

 

 

اینقدر مامانی رو خسته کرده بودی که حد نداشت ... منم قرار شد وقتی اومدی پیشمون برای انتقام گرفتن بابت کارهای امروزت دو تا گاز دلچسب ازت بگیرم .... 

فدای تو عسلم ... فقط 4 روز دیگه مونده ...