دختری یا پسر ؟؟؟

سلام نفس  

خوبی؟ 

بالاخره انتظار های ما دیشب تموم شد ... مامانی دیروز وقت سونوگرافی داشت ... قرار بود ساعت پنج بره و من از خود ساعت پنج گوشی تو دستم بود ... دیگه از دلشوره داشتم خل می شدم ... تا ساعت هشت که مامانی شما زنگ زد ... 

قبل از هر چیزی از سلامتیت پرسیدم و مامانی هم گفت خدا رو شکر سالمی ... وقتی پرسیدم حالا بگو دختر یا پسر ؟ مامانی گفت چی دوست داری؟ 

گفتم دختر خیلی دوست دارم اگه دختر باشه رو چشمام جا داره، اگه پسر هم باشه بازم دوسش دارم و رو سرم جا داره ... 

 

  

... تو رو چشمام جا داری گیس گلابتون خاله ...

اولین سفر

سلام نعنا و  پونه  

خوبی ؟ 

اینجا همه خوبن ... مامانی آخر هفته یه مسافرت کوتاه سه روزه رفت ... چون نمی دونستیم که باید گواهی از پزشک بگیریم تو فرودگاه برای مامانی مشکل پیش اومد ... اما با کلی زحمت تونست قاچاقی شما رو سوار هواپیما کنه ... بعد از پیاده شدن هم چمدونشون رو اشتباهی می برن و کلی معطل می شن تا چمدون رو پس بگیرن ...

یه کمی اذیت شد ولی خوب باید حتما این سفر رو میرفت .... خدا رو شکر الان حال مامانی خیلی خوبه ... یه مقداری کسل و افسرده بود که خدا رو شکر بعد از این سفر بهتر شده و خیال منم راحت تر ... در ضمن این که شما اولین سفرتون رو با مامانی و بابایی رفتید ... 

عزیز دل خاله نمی دونی چقدر دوست دارم ....... 

یه خاله شرمنده

سلام قند و نبات 

خوبی؟ 

الهی خاله دورت بگرده، ببخشید این چند روزه انگار به جای بیست و چهار ساعت به چهل و هشت ساعت احتیاج داشتم تا بتونم کارهام رو راست و ریس کنم ... 

ای وای ببخشید یادم نبود شما کوچولویی و بعضی حرفها رو باید ساده تر گفت... منظورم این بود که وقت برای انجام کارهام کم بود ...  

اوضاع مامانی نازت خوبه ... فقط یه کمی بی حوصله است ... که اونم احتمالا طبیعیه  

من هر روز که مامانی رو می بینم می گم زشت شدی ها ... اما هر کی می بینه نظرش بر خلاف نظر منه ... 

خانم دکتر هم به مامانی گفته بود که باید یه آزمایش ‍‍ژنتیک انجام بده اما مامانی موافق نبود ... بنابراین با چند تا دکتر صحبت کرد و دست ‌آخر حاضر نشد آین آزمایش رو انجام بده ... 

مشکل تیروئید هم با یه قرص خدا رو شکر حل شد ... یعنی مامانی شما باید تا به دنیا اومدن شما هر روز یه قرص بخوره ...

نی نی

سلام عزیز خاله  

خوبی جزغل؟ 

نی نی آقای دانیال چند دقیقه پیش به دنیا اومد ... خوش به حالشون ... چشم انتظاریشون تموم شد ... 

امیدوارم روزهای خوبی پیش رو داشته باشن ... 

باز هم منتظر

سلام نفس 

خوبی خاله؟ 

الهی قربونت برم ... یه چند روزی عجیب گرفتار بودم نتونستم برات بنویسم ... ما همچنان در انتظار به سر می بریم ... 

امیدوار بودیم که امشب معلوم بشه شما چی هستی اما خواهری گفت زیاد منتظر نباشید احتمالا چند روز دیگه هم باید صبر کنید ...   

دیروز با مامانی رفته بودیم بیمارستان برای عیادت کسی ... ماشاالله با این که شما داری چهار ماه رو پر می کنی اما شکم مامانی خوب بزرگ شده ... مثلا خواستم همه رو سورپرایز کنم دیدم همه خودشون فهمیدن ...